اولین خاطره تراوینیم رو بهتون بگم ...
در اولین و آخرین سرورم، اتحاد ایران رو تاسیس کردم و لیدر japan رو به اتحاد دعوت کردم.برنامه هام رو به لیدر japan گفتم و همراه با banoo sosano به اتحاد اومدن و قبول زحمت کردند .با راهنمایی های آقا رضای عزیز و در ادامه کمک ها و شب بیداری های فراوان ashke sevom (محمد) ،اتحادی منسجم و یکدست تشکیل شده یود که سر و کله ی آقا قوله پیدا شد... اولین دیکتاتوری که در منطقه ی ما برگه ی حذفش رو امضا کرده بود...: Agha.Ghoole
بعد از حمله های نا موفق به دوستای اتحادمون، بهش تذکر دادیم که حمله به بچه ها رو متوقف کنه....که او در پاسخ بدو بیراه گفت و شبانگاهی که لیدر japan عازم کربلا بود ، حمله ای به لیدر اتحاد ما زد و عمده نیروهاش رو کشت، لینک حمله رو به بچه های اتحاد داد و گفت اینم لیدرتون ، با من همراهی کنید باشما کاری ندارم و از اتحادتون بیاید بیرون که hermix هم قراره جنازش رو بفرستم براتون ،اما جواب همه بچه ها این بود: نه و اینکه کنار من هستند ،
شب فردای اون روز وقتی لینک حمله شبانه 200 گرزدار قوله رو به یکی دیگه از بچه ها دیدم، با محاسبه ی فاصله ی زمانی دهکده ها ،من و سردار مغول(مسعود) با رعد ها حمله ای زدیم که به محض رسیدن نیروهای قوله به دهکده اش همه ی گرزداراش تلف شدند و اینجا بود که این بابا شد فارم اتحاد ما و حذف شد.
اولین خاطره و شیرین ترین خاطره بود که همبستگی و یکدلی ققنوس های ایران رو بسیار تقویت کرد و باعث شد تا اینکه الان روی واندر شمال شرق ashk sevom با هم و کنار هم باشیم.
بگذریم 
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات s5 ,
,
:: بازدید از این مطلب : 744
|
امتیاز مطلب : 465
|
تعداد امتیازدهندگان : 127
|
مجموع امتیاز : 127